A0:  صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


اسرائیل؛سازمانهای کوردی و پیامد آن برای کوردستان

چندی پیش سایت افشاگر ویکیلیکس افشاکرده بود که کماندوهای اسرائیلی با همکاری احزاب کوردستان ایران دست به اقداماتی نیز تخریب نیروگاههای اتمی ایران زده است(یا میزند).همچنین آقای خالد عزیزی-دبیرکل حزب دمکرات کردستان-درجلسه ای سری با تعدادی از اعضای دفترسیاسی حدک،ازملاقات مسعودبارزانی-رهبراقلیم کردستان عراق-با ژنرال افیف کوشافی-رئیس استخبارات نظامی اسرائیل-پرده برمیدارد که به همراه چندافسردیگر به کردستان عراق سفرکرده بودندکه گویا قصد دیدار با رهبران احزاب کوردی کوردستان ایران را نیز داشته اند اما به هردلیل این ملاقات صورت نگرفته است ظاهراً این دیدار بخاطرحفظ چهره شرکت و موسسات پوششی وابسته به اسرائیل در کردستان عراق بوده و برای آمد و شد عناصر ایرانی و کرد به خاک ایران برای عملیات های مخفی ازآنها استفاده میشود ترتیب داده شده بود(هرچندبرخی ازمنابع اظهار داشته اند که خالدعزیزی با این افراد اسرائیلی ملاقات داشته است).

حال به سخنان آقای عرفان قانعی فرد در خصوص احزاب وسازمانهای کوردی و روابط آنها با اسرائیل و نیز پیامد این روابط برای کوردستان توجه فرمائید که چندشب پیش در مصاحبه با تلویزیون اندیشه تی وی بیان داشته اندوما به نقل از سایت«دیارونادیار»برای شما عزیزان بازگو می نمائیم:

دیارونادیار:قانعی فرد در این مصاحبه ضمن اشاره به تاریخچه احزاب کُرد و وقایع پس ازانقلاب، کومله و دمکرات را عامل جنگ افروزی در منطقه دانسته که طی این سال ها و پس از سال 1324 دستاوردی جز سیه روزی برای مردم ایران و کردستان نداشته اند!
وی در پاسخ به سوالی در خصوص علت کنار گذاشتن مشی مسلحانه توسط این احزاب در دهه هفتاد، اینگونه پاسخ می دهد : این احزاب و سازمان ها در سال 1358 به تحریک رژیم بعث جنگ افروزی را شروع کرده و مرزهای ایران را نا آرام کردند! و در سال های پس از 1368 و پایان جنگ ایران و عراق آنها سردرگم بوده و در نهایت مجبور شدند جنگ مسلحانه را کنار بگذارند.
وی در ادامه به حمایت های مالی به این احزاب اشاره نموده و به کمک یک میلیون دلاری اشرف پهلوی به حزب رزگاری و کمک یک میلیون و پانصد هزار دلاری قذافی در سال 1360 به عزالدین حسینی و کمک دو میلیون دلاری او به جلال طالبانی اشاره می نماید.
قانعی فرد در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد تجزیه طلبی اینگونه پاسخ می دهد :
هر کس در قرن 21 به دنبال تجزیه طلبی باشد عقب مانده است و این مقوله جز سیه روزی، چیز دیگری را در پی نخواهد داشت.
همچنین در خصوص علت شرکت پرشور مردم کردستان ایران در انتخابات مجلس شورای اسلامی اینگونه پاسخ می دهد : 

 

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در 9 / 1 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات(طرح هفت ماده ای صدام)-بخش سوم

پس ازاینکه ملاعبدالله ازقرائت هفت ماده ننگین فارغ شد،من به دقت به رفقای دفتر سیاسی نگاه کردم تا بدانم این مواد منحوس چقدربرآنها تاثیر گذاشته است.قاسملو کاملاًسرش را پائین انداخته بود.برچهره رفقای دیگر به غیراز ملاعبدالله عرق شرم نشسته بود،ولی نفهمیدم چرا این طوری شده اند.آیا پیشنهادات بعث شرمسارشان کرده بودیا به دنبال راهی بودند که چگونه آن را تصویب کننددرحالی که همه سکوت کرده بودند،گفتم:

-پذیرفتن این مواد یاهریک ازآنها به منزله خودفروشی به رژیم عراق است و من آنرا خیانت میدانم.عزیزان،من چطورپس از تحمل این همه رنج و بدبختی درباره مبارزه شرافتمندانه برای نجات ملتم،حال گردن برای رژیم عراق کج کنم؟!اگر من یکبار تسلیم خواست شاه میشدم،25سال موجب زندان و شکنجه وآوارگی خودم و زن و بچه ام نمی شدم.حال چگونه میتوانم تسلیم این پیشنهاد رژیم بعث بشوم و به دشمن خلقم قول بدهم که نوکریت را میکنم.ضمناًسرنوشت آن پنج ماده کنگره چهارم چه میشود که در جهت توافق با مسئولین تهران به تصویب رسیده است.ما ناسلامتی تازه با بنی صدر ونمایندگان حکومت و دوتن از آیت الله های اعزامی امام خمینی جلسه داشته ایم.ماباید به تعقیب و پیگیری طرح شش ماده ای خودمان و حرفهای آیت الله کرمانی بپردازیم وتلاش کنیم خواسته هایمان رابر جمهوری اسلامی تحمیل نمائیم،نه که پیشنهاد رژیم بعث راقبول کنیم.تصویب پیشنهادهای رژیم بعث به معنی ابطال مصوبات کنگره چهار است،که ما نباید آنها را باطل کرده و هفت ماده خودفروشی به بعث عراق را جانشین سازیم.ما با این کار نمی توانیم به تاریخ مبارزه خلقمان پاسخ بدهیم.

من حرفهایم را تمام کردم ولی به غیر از ملاعبدالله کسی حرف نزد،ملا عبدالله گفت:

-«کاکه غنی تو تنها نیستی،اجازه بده دوستان نیزنظر خودشان را اعلام کنند،فکر نمی کنم تصویب بخشی از این مواد برای ما جرم محسوب شود.»

-شایدتوآنها را جرم ندانی ولی من نه تنها جرم میدانم بلکه آنرا حزب فروشی وخلق فروشی میدانم.

متاسفانه پس از صحبتهای ملاعبدالله،رفقا هر7ماده راتصویب کردند و من جلسه را ترک کردم.جلوی در اتاق سرم را برگرداندم و روبه«جلیل گادانی»کرده و گفتم:کاک جلیل تومدتی زندانی بودی و درداخل کشور نیز مبارزه کرده ای،تو چرا؟!!!

بدین طریق مصوبات کنگره چهارم حزب دمکرات که از طرف 310عضو نماینده تشکل های حزبی تصویب شده بود به زباله دانی تاریخ افکنده شدوهفت ماده صدام و رژیم جنایتکار عراق جانشین آن گردید.

پس از تصویب این7ماده،دیگرنوبت من بود که می بایست تکلیف خودم را مشخص کنم.باهمه مبارزات طولانی و شکنجه و آوارگی ام حتی برای یکبار دربرابر رژیم دیکتاتور«محمدرضا»سرفرود نیاورده بودم،حال چگونه می توانستم به رژیم فاشیستی صدام سر فرود آورم و تحت فرمان آن جنایتکار قرار گیرم و با این 7ماده دربرابر او زانو بزنم.به راستی کار خیلی سختی بود.از یک طرف،پس از سقوط جمهوری مهاباد،احیاکننده حزب دمکرات بودم وبرای سربلندی حزب درراه خلقم بهترین ایام زندگی خودم و زن و فرزندانم رافدا کردم و نمیدانستم چگونه این حزب را ترک کنم.از طرف دیگر نیز نمیدانستم چطور و به چه شیوه ای جواب تاریخ را در آینده بدهم و خون ریخته شده مردم بیگناه و پیشمرگهای فداکار را در نظر نگیرم.هرقدر فکرکردم به جایی نرسیدم و چاره ای نداشتم،تصمیم گرفتم حزب را بایکوت کرده در جلسات دفتر سیاسی شرکت نکنم.تصمیم گرفتم مهاباد را ترک کرده و به تشکیلات شمال کردستان که ضد رژیم صدام حسین مبارزه میکردند بپیوندم و در کوهستانها بمانم و برای حل مشکلات درونی خودم و مسیر آینده زندگی ام از آنها کمک بگیرم.



+ نوشته شده در 7 / 1 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

مصطفی هجری،کومله را حراج کرد!!!

روز4مارس2012 قرار چنین بود هیئتی از حزب دمکرات کردستان ایران به سرپرستی مصطفی هجری و هیئتی دیگر از کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران به سرپرستی عبدالله مهتدی در وزارت امورخارجه انگلستان حضور یابند تا پیرامون وضعیت کنونی احزاب کوردی و جایگاهشان بحث وگفتگوشود.البته این نشست بیشتر بهانه ای بود تا وزارت خارجه بریتانیا نارضایتی خود را از عملکرد بسیار نامناسب این احزاب درمورد عدم دستیابی به نتیجه مطلوب در مورد تحریم انتخابات مجلس را بطور رسمی به حضرات ابلاغ نمایندیعنی درواقع میتوان گفت این نشست برای بازخواست هزینه ای بود که از سال قبل این وزارت خانه در اختیار این دو حزب قرار داده بود تا در مورد تحریم انتخابات بصورت مشترک و فعالیت مناسب برای گرفتن نتیجه مطلوب ناشی از تحریم بدست آید؛اما همچنانکه استحضار دارید با آنکه این دو حزب بصورتی فعالانه دست به تحریم انتخابات زدند و حتی بیانیه مشترک هم برای ایم مورد صادر نمودند اما نتیجه کار آن چیزی نبود که خود حضرات و آقایان بالا دستی-یعنی وزارت خارجه بریتانیا-انتظار داشتند.لذا زمان آن بود که هم هجری و هم مهتدی جواب درخور توجهی برای وزارت ارائه میدادند که باتوجه به این همه هزینه و پولی که در اختیار داشتند چرا نتوانستند از تحریم نتیجه مطلوب بگیرند.به قول معروف روز روز حساب پس دادن بود!!!

ولی در کمال ناباوری زمانیکه این دو هیئت قصد ورود به وزارت را داشتند مهتدی و شافعی متوجه میشوند که با توطئه از قبل پیش بینی شده از ورود آنها به داخل ممانعت بعمل می آید.اینجاست که این سوال پیش می آید که چرا هجری که در چند سال اخیر به ایشان اجازه ورود به بریتانیا داده نمیشد این بار براحتی ویزا دریافت می نماید؟و رفیق بسیار صمیمی علیرضا نوری زاده-فردی که مورد اعتمادوزارت خارجه بریتانیا می باشد-یعنی جناب عبدالله مهتدی باآنکه دعوت شده بود اما اجازه ورود به وی و هیئت همراهش داده نمیشود؟و...

واقعیت این است که مصطفی هجری چون بعد از عدم نتیجه گیری از تحریم انتخابات میدانست که بایستی جوابگوی پول و امکانات گرفته شده از وزارت خارجه انگلیس باشد لذا از همان فردای اعلام نتیجه انتخابات و اطلاع آقایان از شکست مفتضحانه تحریم با طراحی چند جلسه محرمانه در دفتر سیاسی و البته منزل یکی از رفقای کمیته مرکزی حدکا-شخصی که این اطلاعات را برای بنده فرستاد خود از اعضای کمیته مرکزی حدکا هستندولی نخواستند نامشان را به هیچ وجه ذکر نمائیم-در مورد نحوه پاسخگویی به وزارت خارجه ویافتن راهکار برای برون رفت از احتمال عدم پشتیبانی در مراحل دیگر از جانب این وزارت از حدکا دست به اقدامی غیراخلاقی زدند وآن اینکه در این جلسات بنا به پیشنهاد یکی از افراد حاضر در جلسه مقرر میشود که حدکا بایستی با زیرکی تمام،شکست تحریم انتخابات را به گردن کومله مهتدی بیاندازد که در همین راستا وبعد از تصویب این نقشه،حدکا از طریق افرادی که در وزارت خارجه بریتانیا نفوذ داشتند به نحوی از انحاء میخواستند که دعوت کومله مهتدی را از جانب وزارت کنسل نمایند ولی وزارت زیر بار این امر نرفت که در نهایت گفتند روز موعود ما اعلام مینمائیم که فقط با حدک و حدکا ارتباط داریم!

ما براین باوریم که هجری در این مورد زیرکانه تر از مهتدی عمل نمود چرا که به محض اعلام نتایج انتخابات واطلاع از شکست تحریم هجری و دوستانش بلافاصله به تکاپو افتادند تا همه این شکست را به گردن کسی دیگر بیاندازند که بعداز استفاده از چند حربه از کار افتاده من جمله اینکه شایعه سازی نمایند که در انتخابات تقلب شده است که البته دیدند این حربه دیگر کاربردی ندارد لذا می بایست به دنبال علتی دیگر میگشتند تا بتواند حضرات وزارت را به اقناع برسانندکه در نهایت همچنانکه ذکر شد گزینه ای بهتر از اینکه کومله مهتدی را به حراج بگذارند پیدا نشد.حال بایستی در انتظار نشست که مهتدی چگونه پاسخ این اقدام حدکا را خواهد داد چرا که همچنانکه اطلاع داریم مهتدی از چنمد هفته پیش با دوستانش از جمله نوری زاده و دیگران بسیار بسیار بیشتر از قبل در گفتگو و تبادل افکار می باشد که بنظر بنده در آینده ای نه چندان دور ماشاهد فاصله گرفتن های بیشتر کومله مهتدی و حدکا خواهیم بود البته اگر خوش بینانه به قضیه بنگریم وگرنه...



+ نوشته شده در 4 / 1 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات(طرح هفت ماده ای صدام)-بخش دوم

ملا عبدالله براساس تصمیم دفترسیاسی به حاج عمران رفته بود.همان طور که میدانید با توجه به فاصله مهاباد با حاج عمران،رفت و برگشت به آنجا با اتومبیل بیش از چند ساعت نیست ولی ملاعبدالله آن طوری که به یاد دارم،7-6روز طول کشید تا رفت و برگشت.پس از بازگشت نامبرده،دکتر قاسملو به من تلفن کرد و گفت:ملا عبدالله برگشته،نامبرده از من درخواست کرد به جلسه دفتر سیاسی بروم.وقتی رسیدم دوستان دفتر سیاسی درآنجا بودند،قاسملو جلسه را افتتاح کرد و گفت:

-«وقتی ملا عبدالله به حاجی عمران رسیده دیده است که چند نفر از ماموران بعث عراق با هلی کوپتر منتظر هستند.نامبرده خودش را معرفی کرده و گفته است حکومت عراق از قاسملو خواسته بود که بیاید ولی چون نامبرده کار داشت نتوانست بیاید و من به نمایندگی آمده ام که به شما اطلاع بدهم که سفر را کمی به تاخیر بیاندازید.»ماموران عراقی در پاسخ ملاعبدالله گفته اند:ما مامور هستیم،تو خودت بیا با هلی کوپتر به کرکوک برو و جواب شان را بده.ملاعبدالله را با هلی کوپتر به کرکوک برده اند،مسئولین بعث با ناراحتی گفته اند می بایست قاسملو خودش می آمد ولی ملا عبدالله گفته است:«کارهای پس از کنگره و انتخابات مجلس اجازه آمدن به او نداده است.»من رو به ملا عبدالله کرده و پرسیدم: 

 -برادر،دفتر سیاسی حزب تو را فرستاده بود که به حاجی عمران بروی و در آنجا پیام دفتر سیاسی را ابلاغ کنی و به مهاباد برگردی،نه این که با هلی کوپتر بعث به کرکوک بروی.ملاعبدالله گفت:

 «ماموران بعث از من درخواست کردند که باید به کرکوک بروم تا نظر حزب را ابلاغ کنم.»گفتم: 

-تو فرمان بعث برایت مهم است یا نظر حزب دمکرات؟

 -«چاره نداشتم باید می رفتم.»

پس از این درگیری لفظی،هرچند ملاعبدالله به مدت یک هفته در عراق مانده بود ولی هیچ گزارشی از سفر به ما ندادونگفت که چه مسائلی بحث شده و به چه توافقی رسیده اند،ولی نامه ای در دست داشت که با نگرانی رو به اعضای دفتر سیاسی کرد و گفت:

 

«رژیم عراق این چند مورد را برای دکتر قاسملو فرستاده که باید حزب آنها را تصویب کند.» 

 موارد ره آورد سفر ملاعبدالله از کرکوک به شرح زیر بود.چون من متن بندهای مذکور در نامه را کتباً به دست نیاوردم فقط از حافظه ام یاری میگیرم،شایداز نظر کلمه با متن اصلی نوشته بعث اختلاف داشته باشد ولی از نظر محتوا و معنی هیچ تفاوتی در آنها نیست:

1-باید دو تن از افسران ما برای رساندن کمک و تحویل پول و لوازم جنگی پیش شما باشند 

 2-باید دو تن از اعضای دفتر سیاسی شما پیش ما بیایند تا در موقع لزوم مورد مشورت قرار گیرند.

  3-حزب دمکرات لازم است اطلاعاتش را درباره نیروهای ارتش ایران که به مرزهای مانزدیک میشوند ویا به پادگان های مرزی منتقل میشوندبه ما بدهندوآمار سرباز و نوع اسلحه و تعداد آن را برای ما مشخص بکند.

 4-لازم است ما را از مشخصات هواپیما و هلی کوپتر های ارتش ایران مطلع سازند و بگویند که تجهیزات آنها از کدام کشور تامین میشود.

 5-حزب دمکرات باید شعار سرنگونی رژیم آخوندی را اعلام کند.

 6-حزب دمکرات باید جلوی کوردهای شمال را بگیرد و اجازه ندهد آنها به مرز عراق نزدیک شوند و از خاک ایران استفاده کرده با حکومت عراق بجنگند.

 7-حزب دمکرات باید چگونگی رابطه رژیم ایران با کشورهای دیگر را برای ما روشن کند و نام کشورهایی را که ایران از آنجا اسلحه تهیه میکند به ما بگوید و نوع اسله ها را نیز مشخص کند.

 ادامه دارد....

 



+ نوشته شده در 2 / 1 / 1391برچسب:کنگره چهارم-حزب دمکرات-قاسملو-ملاعبدالله-بعث-طرح هفت ماده ای صدام, ساعت توسط دابراو |

کنگره چهارم حزب دمکرات-بخش اول

دوستان گرامی همچنانکه قول داده ایم تا گوشه هایی ازتاریخ مبارزه ملتمان را از زبان گویای دلیرمرد کورد-مامه غنی- که خود سالها درحزب دمکرات حضور داشته و از نزدیک بسیاری ازوقایعدرون حزبی را دیده و لمس کرده،برایتان بازگوخواهیم کرد که دراین قسمت به مباحث اولیه کنگره پر رمز و راز چهارم حزب دمکرات میپردازیم امیدواریم بتوانیم توجه شما عزیزان را به این گوشه مهم از تاریخ و آغاز کجروی رسمی حزب دمکرات جلب نمائیم:

...پس از،ازهم پاشیدن عملی هیئت نمایندگی خلق کورد برای مذاکره با دولت جمهوری اسلامی ومشارکت نکردن حزب در انتخابات ریاست جمهوری ایران،من و قاسملو با هم اختلاف پیدا کردیم.نامبرده یکبار می گفت مذاکره با دولت و روحانیون بیهوده است ویکبار نیز میگفت اگر دولت تهران فقط حزب دمکرات را به رسمیت بشناسد و اجازه فعالیت به آن بدهد،برای ما از همه چیز مهمتر است.قاسملو به طور عام درآنزمان در میان گرداب خیالات مختلف غرق شده بود.یک روز من و قاسملو باهم در دفتر حزب نشسته بودیم که نامبرده گفت:

-«ماباید برای رسیدن به دو هدف اصلی هرچه سریعتر کنگره برگزار کنیم،اول اینکه خودمان را از دست کمیته مرکزی که دربغداد تشکیل داده ایم نجات دهیم و دوم اینکه چند ماده قابل توجه به تصویب برسانیم،تا بتوانیم توجه امام خمینی وحکومت جدید التاسیس ایران را به طرف خود جلب نمائیم.» (دابراو:اعتراف تلویحی قاسملو به اینکه کمیته مرکزی که در عراق تشکیل داده اند وابسته به بعث بوده وزیر نظر و باهماهنگی بعث انتخاب-شما بخوانید انتصاب-شده اند.)گفتم:«کدام مورد از نظرشما مهم است،نامبرده پاسخ داد و گفت:«اجازه بدهید فعلاً در فکر کنگره باشیم آنوقت منظورم را اعلام میکنم.»

چندروز پس از این بحث،دکترقاسملو تلفنی گفت در دفتر حزب منتظرم است و میخواهد مرا ببیند،من رفتم و دیدم دکتر قاسملو به تنهایی نشسته و منتظر من است،گفت:«آنچه را که با تو مطرح کردم که باید در کنگره چهارم تصویب شود تا موانع و مشکلات موجود برسر راه مذاکره با دولت از میان برود،این چند ماده میباشد که من خودم آنرا مشخص کرده ام و دوست دارم قبل از اینکه به کنگره برسیم تو هم به آن نگاه کنی.»

پیشنهادهایش را خواندم،مواردی که می بایست در برنامه حزب گنجانده شود به شرح زیر بود:

1-حزب دمکرات ازجمهوری اسلامی پشتیبانی می کند.

2-حزب دمکرات،آیت الله خمینی را رهبر جمهوری اسلامی میداند.

3-حزب دمکرات از مرزهای ایران در کردستان محافظت میکند(در اینجا منظور این بود که علیه رژیم بعث مبارزه میکند.)

4-حزب دمکرات علیه امپریالیست مبارزه میکند.

5-حزب دمکرات خواهان دمکراسی برای ایران و خودمختاری برای کوردستان است.

پس از خواندن این موادگفتم:به این شرط این موارد را قبول دارم که اگرفرصتی برای حل مسالمت آمیز ایجاد شد آن را از دست ندهی و عملاً نیز برای رسیدن به این اهداف کوشش کنی،نامبرده به من قول داد که این کار را انجام دهد.بدین طریق حزب در روز سوم بهمن 1358/1980باحضور310نفراز نمایندگان،کنگره چهارم را برگزار کرد که پنج روز طول کشید،پس از کنگره اول حزب به رهبری قاضی محمد،کنگره چهارم،دومین کنگره حزب بود که  بطور آشکار در داخل کشور تشکیل میشد.

کنگره چهارم حزب دمکرات،با اکثریت آراء پنج ماده فوق را تصویب کرد وکسی باآن مخالفت نکرد،به این امید که قاسملو پس از کنگره،برنامه تصویب شده را پیگیری نماید...باید به صراحت بگویم پس از کنگره،رژیم بعث عراق کاملاً از مفاد تصویب شده کنگره و مذاکرات نمایندگان حزب با بنی صدر ونمایندگان حکومت مطلع بود...رژیم بعث نگران بودکه نکندحزب دمکرات با دولت ایران به توافق برسد.او هرنوع توافقی را با ایران به زیان خود میدانست و برای اینکه رابطه حزب دمکرات و دولت را به هم بزند و در میان آنها اختلاف ایجاد کند،در برابر مصوبات کنگره چهارم چند ماده تعیین کرده بود،که سرانجام بر حزب دمکرات تحمیل کرد...

ادامه دارد...



+ نوشته شده در 23 / 12 / 1390برچسب:غنی بلوریان؛قاسملو؛کنگره چهارم؛رژیم بعث عراق, ساعت توسط دابراو |

بحران هویت و مشروعیت در حزب دمکرات کردستان

نویسنده:امیدآذرخش

در پاییز ١٣٨٥ جناح اقلیت حزب دمکرات کردستان ایران (حدکا) با صدور بیانیەای، انشعاب خود را از حدکا اعلام کرد.  انشعابیون ابتدا تحت عنوان حزب دمکرات کردستان-ایران و پس از کنگرە این حزب، بە اسم حزب دمکرات کردستان (حدک) بە مبارزە خودشان ادامە دادند. اما از آن زمان تا بە حال انتخاب این اسم از یک طرف و از طرف دیگر کپی برداری از تاریخ و افتخارات حدکا از سوی حدک موجب تنش سیاسی روز افزون میان حدکا و حدک شدە است، طوریکە حدکا هر گونە مذاکرە و بر قراری روابط دیپلوماتیک را با حدک موکول بە تغییر اسم از جانب حدک کردە است. در این مدت حدک با چالشهای فراوانی از جملە بحران هویتی و بحران مشروعیت روبرو بودە کە هر از چندگاهی و بە مناسبتهای گوناگونی دوبارە عود میکنند. این بحرانها ناشی از انتخاب این اسم، تاریخ، سمت گیری و جهت گیریهای سیاسی رهبران این حزب بە منظور کسب مشروعیت و سبقت از حدکا بودە و تا زمانیکە حدکا در میدان مبارزە باشد، حدک این مشکلات را خواهد داشت.

هنوز هم پس از گذشت هفت دهە از بنیانگذاری، حدکا بزرگترین حزب کردستان ایران است. بنابراین هر گونە تحولات و رودادهای مربوط بە حدکا بر فضای سیاسی کردستان تأثیر دارد. در چند هفتە گذشتە چندین نامە و مطلب گوناگون خطاب بە حدک از سوی روزنامەنگاران و فعالین سیاسی کرد، انتشار یافت، کە حاوی چندین نکتە اساسی بودند. بە دلیل اهمیت این نکات و تاثیری کە این نامەها در فضای سیاسی کردستان دارند و گوش زد کردن پارەای از مسائل خطیری کە میتوانند در آیندە در کردستان رخ دهند، باز خوانش آنها لازم است. هرچند متن بعضی از نامەها تند بود و اعضای حدک با تندترین شیوە ممکن ابراز احساسات کردند و اتهامات سنگینی را بە این روزنامەنگاران و فعالین سیاسی وارد کردند، اما با خواندن این نامەها با نگاهی بە دور از تعصب حزبی، شاهد علامت سئوال بزرگی در مقابل مشروعیت حدک میشویم، کە نە تنها رهبری این حزب قادر بە حل و فصل آن نیست بلکە باید این بحران در کنگرە حدک بە طور جدی مورد بحث قرار گیرد تا شاید راە چارەای برای برون رفت از آن پیدا شود. خواست من در نوشتن این مطلب این است کە بە طور عمیقتری این موضوع را مو شکافی بکنم. بە همین دلیل ابتدا نگاهی کوتاە بە تاریخ این انشعابات و عواقب آنها در کردستان دارم.

قبل از انشعاب بعد از کنگرە سیزدهم حدکا، دو انشعاب دیگر در کنگرەهای چهارم و هشتم اتفاق افتادە بود، کە آنها هم اسم و تاریخ حدکا را اقتباس کردە بودند. اما امتناع انشعابیون از تغییر نام و تاریخ خود بعد از اخطار حدکا، موجب تشنج و تلاطم فضای سیاسی کردستان و بروز جنگ داخلی شد. در آن هنگام برخی از رهبران کنونی حدک، در سطح رهبری و فرماندهی حدکا بودند و با تندترین شیوە ممکن بە انشعابیون حملەور میشدند. آنها اقدام انشعابیون را در تصاحب نام و تاریخ حدکا را امری نامشروع و حتی خیانت میدانستند. بە همین دلیل این اقدام انشعابیون زمینە ساز جنگهای داخلی در کردستان شد. بە عنوان مثال عبداللە حسنزادە دبیر کل پیشین حدکا و پایە اصلی انشعاب بعد از کنگرە سیزدهم در مورد انشعابیون کنگرە چهارم میگوید: “کمیتە مرکزی در جلسە خود،عمل گروە هفت نفری را خیانت دانست” (چکیدە تاریخ حدکا/ قسمت گروە هفت نفری/ ع. حسنزادە) همچنین در مورد انشعابیون کنگرە هشتم مینویسد: “اگر انشعاب آن دستە از کادر و اعضای حزب، آنهم بە آن طریق ناشایست و در آن زمان حساس ضرابەی بزرگی بە پیکر جنبش کردستان زد، انتخاب اسم حزب دمکرات برای خودشان ضربە بزرگتری بە پیکر حزب و جنبش بود… قابل یاد آوری است کە نە تنها بە آن هم بسندە نکردند، بلکە مثل اینکە بخواهند جنگ افروزی و تنش ایجاد بکنند، برای تمامی نهادهای خود اسمهای کاملا مشابە نهادهای حزب را نتخاب کردند… با بە کار گیری اسم حزب برای خود عملا زمینەساز جنگ شدند و فضای سیاسی کوردستان را دچار تشنج کردند… اگر اسم دیگری را برای خود انتخاب میکردند، ممکن بود شمار بیشتری از طرفداران مسائل سیاسی را در کردستان بە دور خود گرد آورند.” (ص ٤٤٨ و ٤٤٧/چکیدە تاریخ حدکا/ع. حسنزادە)

اما جناب آقای حسنزادە و همراهان ایشان دو تجربە تلخ جنگ و ستیز داخلی در گذشتە نە چندان دور یعنی دهە اول انقلاب ایران را نادیدە گرفتەاندو با تکرار عمل انشعابیون کنگرە چهارم و هشتم، زمینە ساز جنگ دیگری شدەاند. جالب اینجاست این بار آقای حسنزادە با دو طیف کنگرە چهارم و هشتم متحد شدەاند و حدک را بنا نهادەاند. وی در جواب درخواست رهبران حدکا برای تغییر اسم خود، در گفتگویی با نشریە “والا پرس” در کردستان عراق میگوید: “تا آنجایی کە بە حدک مربوط است، این حزب نە از کسی درخواست تغییر اسم میکند، نە بە خاطر اسم کسی را میکشد و نە درخواست تغییر اسم از کسی را قبول میکند.” این در حالی است کە آقای حسنزادە بە ظاهر هیچ سمتی در این حزب ندارد، اما در اینجا بە تمام رهبری حزب امر میکند، امری کە آن طور کە نشان میدهد غیر قابل تغییر است! این موضعگیری آقای حسنزادە کاملا مشابە موضعگیری انشعابیون کنگرە چهارم و هشتم بود کە منجر بە جنگ و خون ریزی شد و ایشان هم با قلم خود مسببان آن جنگها را محکوم کردە است و حتی در تاریخ حزب از لقب “خائن” برای آنها استفادە کردە است. سوال اینجاست کە اگر بە کار گیری اسم حدکا و تاریخ آن برای کنگرە چهارمیها و ‌هشتمیها نامشروع و زمینەساز جنگ و خون ریزی بود، تکرار همان عمل از جانب خودش بە مثابە چیست؟ این سوال آغازگر  بحران مشروعیت در حدک است کە توسط روزنامەنگاران کرد مطرح شدە است. چراکە هر عملی کە منجر بە ریختن خون انسانهای بی گناە بینجامد، عملی نامشروع است و زمینە سازان آن در دادگاە تاریخ محاکمە خواهند شد.

رهبران این حزب برای توجیە بکارگیری اسم و تاریخ حدکا برای خود نیز دچار سردر گمی شدەاند، کە ناشی از بار سنگین این بحران مشروعیت است کە بە آن اشارە کردم. برای مثال در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱ در شهر کلن طی سمیناری خالد عزیزی دبیر کل حدک میگوید: ” یاران و همسنگران قدیمی ما در حزب دمکرات کردستان ایران در تمام آن مدت یک شرط را برای مذاکره تعين نموده ا ند که ما بایستی اسم حزب خودمان را عوض کنیم… هنگامی که حزب دمکرات تاسیس شد اسمش حزب دمکرات کردستان بود نه حزب دمکرات کردستان ایران، زمان قاضی محمد تمام سندهای روزانه کردستان بنام حزب دمکرات کردستان است بعد از آن آرام آرام به دنبال تغیر و تحولات سیاسی در حزب دمکرات به هر دلیلی برای مدتی به حزب دمکرات کردستان-ایران تبدیل می شود و بعد از پیروزی انقلاب ایران به حزب دمکرات کردستان ایران تبدیل شد پس اگر این طور است در تاریخ حزب دمکرات ،حزب دمکرات کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران قسمتی از سندها و تاریخ این حزب به شمار آمده و هیچ كس حق ندارد به آن طرف دیگر حزب بگوید که این مال شما نیست…” (وبسایت رادیو کردانە/رحمان حیدری)

ادامه مطلب.....

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در 19 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

نه جاسوسم، نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

هشتم مارس مصادف با هیجدهم اسفندماه سالروز فوت مردی است که جان شیفته کردستان بود؛مردی که25سال از بهترین دوران زندگیش را در زندانهای رژیم پهلوی سپری نمودوپس از پیروزی انقلاب 1357ایران به آغوش مردمش بازگشت و زمانیکه به زادگاهش رسیدمردم با شعار«مامه غنی هاته وه یاخودا به خیر بیته وه»ازاو استقبال کردند.

آری این همان غنی بلوریان بود که سالهای سال برای ملتش به زندان افتاده بودهمان کسیکه میگفت:«نه جاسوسم،نه وابسته ؛ یک انسانم اما کُرد دگر اندیش!

مامه غنی 75سال زندگی کرد؛60سال مبارزبودومبارزه کرد؛25سال پشت میله های زندان شاه بودوسالها تهمت و افترای ناروای افرادی را به دوش کشیدکه بجزمنافع شخصی وبرخی مطامع خاص به چیز دیگری نمی اندیشیدند همانها که حزبی را که مامه غنی با خون دل درشرایطی سخت بازسازی کرده بود دو دستی تقدیم بعث وصدام حسین نمودند وزمانیکه مام غنی دم به شکایت ازاین اقدام گشود مورد آماج شدیدترین حملات ازجانب این افراد که زمانی مامورساواک بودند و توده ای وامروز شده بودند "دایه ی مهربانترازمادر"برای کورد!!!

براستی که"تاکنون هیچ کس درمیان ملت ما به اندازه مامه غنی بلوریان برای سعادت ملتمان رنج نکشیده ودچار درد و رنج وشکنجه و آوارگی نشده است،کسی به اندازه او شلاق وسیلی ازدشمن نخورده وکسی نیز مثل او دربرابر آزار اطرافیانش مقاومت نکرده ونتوانسته مثل او بااستقامت خود درزندان ها،دشمن را به زانو دربیاورد.هیچ یک ازرهبران سیاسی کورد به اندازه غنی بلوریان برای رسیدن به اهداف ملتش به منافع خود وخانواده اش ضربه نزده و...»

 یاد مردان آزاده گرامی



+ نوشته شده در 17 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

قدرت نمایی شاهو حسینی!!!

همچنانکه در روزهای قبل به اطلاع شما خوانندگان عزیز رساندیم کمیته رهبری حدکا درنظرداشت تا افراد خاطی شرکت کننده در «شباهنگ فنلاند»ـشباهنگی که به تلاش و پیگیری های افرادی نظیر «کریم فرخه پور»برای آشتی هردوجناح دمکرات درفنلاند برگزارشده بود-را از حزب اخراج نماید یا درسطحی پایین تر مسئولیتهای حزبی برخی ازافرادشرکت کننده را لغو نماید.لذا درهمین راستا خبردارشدیم که درآخرین نشست اعضای این حزب به سرپرستی شاهو حسینی مسئول بخش خارجی حزب دمکرات کردستان ایران(حدکا) در خارج،مسئول کمیته فنلاندحدکا ومسئول تشکیلات حدکا درفنلاند برای شرکت در این نشست دعوت نشده وخبرهاحاکی از آن است که در این نشست هممسئول کمیته وهم مسئول تشکیلات فنلاند که درآن مراسم شرکت داشته اند را عملاًاز پستشان اخراج کرده و جانشیان آنها را نیز تعیین نموده اند.

شایان ذکراست که این اقدام حدکا امیدافرادی را که هنوز به آشتی دو جناح دمکرات می اندیشدند و برای این امر درتلاش بودند به کلی ازبین برده وبیشتراین افراد حدکا را دیکتاتورپرور میدادنند!ازطرف دیگر بسیاری از افراد حدکا و حدک تا این لحظه احتمال اخراج یاتوبیخ افراد شرکت کننده درآن مراسم را بسیار دور میدانستنند با به میان آمدن پای شاهو حسینی دراین ماجرا وشناخت قدرت مافیایی این شخص،در پذیرش صحت این امر یعنی اخراج افرادکمیته و تشکیلات فنلاند نرمش به خرج داده و اظهار داشته اند«هرکجا شاهو دخالت کند حتما نتیجه مطلوبش را میگرد»واین گفته تائیدی است بر صحت خبراخراج افراد ذکر شده بادستور و اقدام شاهو حسینی.



+ نوشته شده در 15 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

"ئاله کوک"؛زندگی انسانی صادق

غنی بلوریان ازرهبران و موسسان حزب دمکرات کردستان میباشدکه بیش ازنیم قرن(شصت سال) فعالیت سیاسی رادر کارنامه خویش بهمراه داشته وحدود بیست و پنج سال ازدوران جوانی اش را در زندان گذرانده است.مامه غنی متولدسال1303 شهرستان مهاباد است که سرانجام پس از سختی های فراوان(که گوشه هایی ازاین سختی ها را درکتاب ئاله کوک ذکرکرده است)درسن86سالگی ودرشهرآلنسباخ، آلمان درگذشت"مردی که نزدیک به ۵۰ سال پیش، حکم اعدام وی به درخواست شخصیت هایی چون ژنرال دوگل، آندره مالرو، احمد سوکارنو و جمال عبدالناصر به زندان ابد تخفیف یافت."

کتاب ئاله کوک که خاطرات غنی بلوریان رادربرگرفته است را به جرات میتوان یکی ازبهترین کتابهایی دانست که سیاستمداران به بیان خاطرات گذشته خود پرداخته اند.چراکه مامه غنی دراین کتاب "اشتباهات واعمال نادرست تشکل های سیاسی کورد وایرانی راافشا میکند،در برابر اشخاص فرصت طلب و سودجو می ایستد ومبارزین فداکار و حقیقی ملتش را به مردم می شناساند وبا شجاعت انگشت روی تمامی اشتباهات خودی میگذارد و به مردم اعلام میکند."

دراینجا هدف و مقصود ما از بیان گوشه هایی از کتاب خاطرات مامه غنی چیزی نیست بجزاینکه "مبارزین امروز و جوانان آینده ملتمان از رویدادهای تاریخی ملتمان مطلع باشند و شخصیت های مبارز خود را به درستی بشناسند و میزان ازخودگذشتگی ومقاومت آنها روشن شود.

خود مامه غنی در مقدمه کتابشان درضرورت نوشتن چنین کتابی اینچنین مینویسد:"درنظرنداشتم زندگی سیاسی خود رابنویسم...ولی وقتی چشمم به نوشته های تعداد از سیاسی کاران خودی افتاد دیدم آنها در نوشته های شان به نام «نیم قرن...پنجاه سال...وخاطرات» چگونگی تاسیس حزب دمکرات را پس از سقوط جمهوری کردستان درسال 1325/1946،عمداً از قلم انداخته اند تا مسیر مبارزین حزب را منحرف سازند وهمچنین بر رویدادهای بسیار مهم پس از سال 1357/1979 انقلاب ایران،کودکانه سرپوش گذاشته اند تا اشتباهات خود را بپوشانند،تصمیم گرفتم«ئاله کوک» رابنویسم وحقایق را روشن سازم وانحرافات را افشا نمایم."

 

به اطلاع خوانندگان عزیز میرساند که بزودی گوشه هایی بسیار جالب ازتاریخ مبارزه ملتمان را که کسانی در صدد حذف آن از ذهنها بوده اند ولی مامه غنی آنها را افشا کرد را برای همگان بازگو می نمائیم پس با ما همراه باشید

 

 



+ نوشته شده در 13 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

پاسخ به سولات یکی ازخوانندگان بانام: ahmed

پاسخ به سولات یکی ازخوانندگان بانام: ahmed

ابتدا سوالات ahmed رابرای سایر مخاطبان عنوان مینماییم(البته ایشان باحروف لاتین نوشته اندکه ماآنرابه فارسی تبدیل کرده ایم) وسپس به جواب سوالاتش میپردازیم:
 
Ahmed:آقای دابراو! باید بگویم که ازهمان سرتیترمطلب که بی هویتی رابرای خود انتخاب نموده اید میتوان نوشته تان را بی اعتبارکرده اید.به همین دلیل بحث و تحلیل مطلب درج شده ازجانب شمارا به گرفتن جواب چندسوال خودازشما موکول میکنم:
 
1-اگرادعای شمادرست وشماازیاران قدیمی حزب دمکرات کردستان ایران بوده وباقاسملوهمرزم بوده ایدچراهویت خودراپنهان میکنید.
 
2-شماچرادرهمان دوران به افشای این اقدامات به قول خودضدحزبی وضدانقلابی مبادرت نکرده وهمراهی وسکوت رااختیارنموده اید؟
 
3-آقای بی هویت لطفاًبگوئیدکه باطرح این مسائل امروزکه سالها ازمرگ قاسملوگذشته چه هدفی را دنبال میکنید؟
 
4-آیافکرمیکنیدکه با توپ انداختن درمیدان بدون حریف کاریست که شخصیت ووجدان مریض وجریحه دارشده ی شما رامداوا وترمیم خواهدکرد؟
 
5-آیا قصد شماازطرح این مسائل چیزی جز به بیراهه بردن اولویت های امروز مبارزه مردم ونیروهای انقلابی یعنی تشکیل یک جبهه واحدضددیکتاتوری برای سرنگونی رژیم ضدبشری جمهوری قتل ودزدی ونیرنگ اسلامیست؟ به امید گرفتن جواب این چندسوال فعلاًاکتفا میکنم.
.......................................................................
 
پاسخ به سوالات فوق:
 
1-باتوجه به ماهیت تروریستی حزب دمکرات وترس از خطرات جانی برای خود،خانواده ودوستانم ناگزیرم هویت خودراپنهان کنم چون قبلا هم ازطرف هیمن آقایان تهدید شده ام.
 
2-من معتقدم هرآدمی دربرهه ای اززمان زندگیش دچار اشتباه یا اشتباهاتی  میشودولی من ازآنجایی که چندوقتیست به اشتباه خودپی برده ومتوجه شده ام که راهی راکه درپیش گرفته بودم راه نبود بلکه بیراهه بود مسیرخودراعوض کرده از این راه بیراهه خودراکنارکشیده وزندگی جدیدی راشروع نمودم.درهرحال گذرزمان باعث تغییراندیشه و فکر میشود و خوش به حال آنکه درکوتاهترین زمان به اشتباهاتش پی برده و درصددجبران آن برآید البته اگر راهی برای جبران باقی بماند!
 
3-اینجا بحث قاسملو نیست.بالاخره هرانسان خطاکاری زمانیکه پی به اشتباهات خودمی برد دوست ندارد افراددیگری هم درهمان مسیرغلط قرار بگیرند وهمان اشتباه وی را دوباره انجام داده و مرتکب اشتباهات دیگری شوندیعنی مسیری راکه این شخص خطاکاررفته و به وضوح دریافته که این راه اشتباه اشت دوباره ازنوافراددیگری همین مسیررا تکرار نکنند.ومن بخاطر اینکه افراد دیگری مرتکب خطای انجام داده من نشوند شروع به بازگوکردن یک سری مسائل وبحثها کرده ام که افرادی که شاید خطا کنند ازاین اشتباهشان دست بکشند.به قول معروف آزموده را آزمودن خطاست.
 
4- اولاًاگرقائل به ایجادفضای گفتمانی و صحبت و گفتگو هستی دیگر عنوان کردن اینچنین اتهاماتی به من وتوهینات به من چه جایگاهی دارد؟ثانیاً کدام میدان بدون حریف؟ حریف! خود تو و خیلی ازافراد و سایت و وبلاگهای دیگر که مشغول ارسال خبر و تبلیغات برای حزب و اندیشه ای خاص هستندودرحال گمراه نمودن افرادی هستندکه به سمت خودشان جذب نمایند و به گمراهی بکشانند.
 
5- اولاً من اصلاًکاری به جمهوری اسلامی ندارم.من فقط برای ملت کورد درتلاشم.ثانیاًکدام وحدت؟؟غیرازاینکه تعدادی دورهم جمع میشوندوگروهکی را بانام کومله میسازندکه الان خود این کومله به سه شعبه تقسیم شده؟یا یک تعدادبلندشده و حزبی رابانام دمکرات درست میکنندکه الان دوشعبه شده؟اگراینها خودشان توانستند ازبین ده نفر به پنج شعبه تقسیم نشوند آنزمان میتوان به وحدت فکرکردولی زمانیکه اینها قدرت طلبی،دنباله روی منافع شخصی و مطامعی که ملت کورد هیچ منفعتی ازآن نمیبرند را دنبال میکنند شما چگونه ازوحدت حرف میزنی؟


+ نوشته شده در 8 / 12 / 1390برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 23 صفحه بعد

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب

cache01last1518887945